Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری دانشجو»
2024-05-06@23:20:13 GMT

سریالی که در آمپاس ماند

تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۷۵۸۶۸۷

سریالی که در آمپاس ماند

زمانی که فصل اول از یک سریال با استقبال خوبی از سوی مخاطب مواجه می¬ شود طبیعی است که عوامل سریال به فکر باشند تا با شخصیت‌هایی از پیش معرفی شده در فصلی جدید با داستانی دیگر مهمان قاب تلویزیون رسانه ملی باشند.

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- فاطمه قربانی رضوان؛ زمانی که فصل اول از یک سریال با استقبال خوبی از سوی مخاطب مواجه می‌شود طبیعی است که عوامل سریال به فکر باشند تا با شخصیت‌هایی از پیش معرفی شده در فصلی جدید با داستانی دیگر مهمان قاب تلویزیون رسانه ملی باشند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ساخت فصل بعدی سریال‌ها در ابتدا با استقبال خوبی از سوی مخاطبین روبه رو بود تا آنکه رفته رفته مخاطب با فصل‌های جدیدی از سریال مواجه شد که از لحاظ فرم و ساختار بسیار ضعیف ظاهر شدند و در مواردی خاطرات خوب تماشای فصل اول سریال را نیز در ذهن مخاطب کدر کردند. این روز‌ها دیگر ساخت فصل جدیدی از یک سریال موفق همراه شور و هیجان کمی نگرانی نیز القا می‌کند و مخاطبی که امیدوار است فصل جدید به خوبی فصل قبلی باشد و تماشای آن ناامیداش نکند.


یکی از سریال‌های محبوب تلویزیون در سال‌های گذشته مجموعه «دودکش» است که فصل اول و دوم آن به کارگردانی محمدحسین لطیفی تولید و فصل جدید آن را برزو نیک نژاد با نام «دودکش ۲» کارگردانی کرده است. این سریال نیز از جمله سریال‌هایی بود که فصل اول و دوم آن توانست رضایت مخاطبان را جلب کند، اما جدیدترین فصل آن به دلایل بسیاری از کیفیت فصل‌های قبلی سریال جا ماند و خیلی ساده در گروه سریال‌هایی قرار گرفت که با ساخت فصل‌های بعدی مخاطب را ناامید کرد.


شاید بتوان مهم‌ترین رنجی که این سریال می‌برد را رنج نداشتن فیلمنامه¬ی قوی دانست. در «دودکش ۲» بخش عظیمی از اتفاقات صرف کل کل‌های فیروز و نصرت می‌شود. نویسنده سعی داشته با خرده اتفاقات در هر قسمت این خانواده را مدام درگیر رخداد‌هایی گا‌ها آنی و تکراری کند و چند قسمتی را با همین اتفاق‌ها ضبط کند. اما بار اصلی قصه فیلم که شاید بتوان آن را تنها نقطه¬ای جدید در سریال دانست حضور خانم گماسایی و جریان علاقه‌ی بهروز به او است. البته این داستان در عین جدید بودن برای این سریال برای مخاطب کلیشه‌ای نمود کرد و او را یاد شخصیتی به مراتب پرقدرت‌تر و خاطره انگیزتری انداخت؛ ارسطوی سریال پایخت!


بهتر است علت اصلی ضعف در داستان این فصل از «دودکش» را بی توجهی به سیر داستانی فصول گذشته علی الخصوص «پادری» دانست. در پادری دیدیم که فیروز به واسطه‌ی تعطیل شدن قالیشویی تصمیم می‌گیرد که مکان دیگری را برای قالیشویی اجاره کند، اما «دودکش ۲» در لوکیشن اولیه فصل اول دودکش ۱ آغاز می‌شود. علاوه براین در پادری دیدیم که «فیروز» و «عفت» دو فرزند داشتند و «افروز» باردار بود، اما در «دودکش ۲» فیروز و عفت علاوه بر دو فرزند خود یعنی پوریا و پریا فرزند سومی هم دارند که از فرزند دوم افروز چند سال بزرگ‌تر است. این نشان از بی توجهی برزو نیک نژاد به سریال «پادری» دارد. با آنکه گفته شد «پادری» مجموعه‌ای مجزا از فصل اول دودکش است، اما نباید انتظار داشت که مخاطب به صرف تغییر نام سریال بپذیرد که مجموعه چیزی جدای از فصل اول است. از این رو می‌توان گفت غیاب برزو نیک نژاد در سریال پادری تاثیر خودش را کاملا در این فصل از دودکش نشان داده و او خود را ملزم به رعایت کامل سیر داستانی فصول قبل ندانسته است.


اظهار نظر شب گذشته محمد حسین لطیفی و یادداشت اعتراضی او در ارتباط با قانون کپی رایت قابل توجه است. لطیفی در این یادداشت ضمن اشاره به این نکته که ده سال است به دنبال احیا و قانونمند کردن قانون کپی رایت یکه و تنها در تمامی مجامع سیاسی و قانون‌گذار کشور تلاش کرده، اما تلاش هایش همه از اساس بیهوده بوده بیان می¬کند: «وقتی همه دوستان من چه بازیگران محترم و عزیز، دست‌اندرکاران پروژه و مدیر محترم شبکه و ریاست صدا و سیما در کنار هم این کار را بدون صاحب اصلی آن روی آنتن بردند، مرگ کامل و حتمی قانون کپی‌رایت را در ایران اعلام کردند. حسرت من نساختن فصل سه سریال «دودکش» ـ که گویی «پادری» بچه ناخلف تلویزیون بوده و نامش شده فصل بی‌هویت در صداوسیما و شخصیت‌ها و عواملش برای تولید آن اثر اجاره‌ای بوده‌اند ـ نیست. گله من تلاش بیهوده برای احیای قانون کپی رایت است که دیگر پس از این امیدی بدان ندارم.»


لطیفی در ادامه نوشت: «عزیز گرامی من برزو نیک‌نژاد (کارگردان محترم) این پروژه خود می‌داند که در روزگاری نه چندان دور از عزیزان درجه یک من بوده قبل از این نیز قانون کپی رایت را زیر پا گذاشته و فصل دوم «ساخت ایران» را هم بدون هیچ اجازه‌ای مکتوب انجام داده بود.... خدا قوت پهلوااااان نیک‌نژاد.»


جدای از این مسئله، این خرده اتفاقات و قصه‌های تکراری هستند که مخاطب را در میان سکانس‌های طولانی و بی اثر محصور کرده اند. قصه‌هایی مانند مواجه¬ی خانواده فیروز و نصرت با خبرنگار تلویزیون در شمال کشور، جریمه شدن ماشین در راه بازگشت از شمال به تهران و ماجرای قرض گرفتن ۶ میلیون از خانم گماسایی که اگر این ۶ میلیون در هرجای از این سریال پرداخت می‌شد دیگر دلیلی برای ادامه سریال نمی‌توانست وجود داشته باشد، گرفتن چاه فاضلاب قالیشویی، پلمپ شدن قالیشویی، کل کل‌های دائمی فیروز و نصرت و کلیشه¬ی تکراری تقابل دو فامیل که یکی درآمد بالایی دارد و دیگری زندگی متوسط و معمولی و در نهایت جای خالی حتی یک خبر مهم در این سریال!


نقش تکیه کلام و تکرار مداوم آن‌ها در این فصل از دودکش به شکل قابل توجه و گا‌ها حوصله سربری پر رنگ شده است. تکرار تکیه کلام همیشگی فیروز مانند «قمپز در کردن» و «در آمپاس ماندن» در این فصل جذابیت اولیه اش را از دست داد و دیگر برای مخاطب نه تنها خنده دار نبود بلکه در کنار تکیه کلام‌های خانم گماسایی که مدام در پس و پیش جمله هایش از کلمه «لطمه دیدن» و «از لحاظ اینکه» استفاده می‌شد به مرور برای مخاطب آزار دهنده بود.


بازی‌ها در این فصل از دودکش نیز قابل توجه است. فیروز مشتاق [با هنرمندی هومن برق نورد]با اغراق در ویژگی رهبر و سرپرست بودن به خوبی توانسته نشان دهد که در جمع خانوادگی دودکش ۲ او است که بیشتر از همه نگران است و بیشتر از همه برای کار‌های اشتباه اطرافیانش انرژی صرف می‌کند، اما این هنرمندی هم در این فصل دستخوش تکرار و فقدان خلاقیت و شخصیتی قابل پیش بینی شده است. نصرت [با نقش آفرینی بهنام تشکر]هم دستاوردی برای این فصل ندارد و حتی مشاجره او و نصرت دیگر از حد شوخی و ایجاد موقعیت طنز خارج شده و چگالی بی اخلاقی‌ها و کل کل‌های بی مورد میان آن‌ها افزایش یافته است.

سیما تیرانداز و نگار عابدی مانند فصل‌های قبل بازی خوبی داشته اند، اما شخصیت «عفت» و «افروز» به عنوان زنان این سریال افت شدیدی در میزان تاثیرگذاری در جریان اتفاقات و تصمیمات سازنده داشته اند. «عفت» در فصل‌های قبلی سریال در جایی درست ورود می‌کرد و شخصیتی کمک کننده بود، اما در این فصل زمانی هم که می‌خواهد خودی نشان بدهد به سمت ابلهیت می‌رود. «افروز» هم زنی کم هوش نمایش داده شده که با نوزادی در بغل مدام نگران است و کاری از دستش بر نمی‌آید. شخصیت بهروز [با نقش آفرینی امیرحسین رستمی]نسبت به «دودکش ۱» و «پادری» بسیار اغراق شده است.

تغییر حالت چهره و لحن صدا برای آنکه بهروز شخصیتی ساده لوح و خرابکار معرفی شود نتوانسته نتیجه خوبی بدهد و تلاش‌های این بازیگر در ایفای این نقش درحد اغراقی گا‌ها حوصله سر بر نمود پیدا کرده است. کلیدی‌ترین تغییر سریال دودکش ۲ را می‌توان حضور گندم گماسایی با نقش آفرینی الهام اخوان دانست. الهام اخوان به عنوان چهره تازه شناخته شده توانسته هنرنمایی قابل قبولی ارائه دهد، اما شخصیت گندم گماسایی هم به لطف عدم خلاقیت فیلم نامه¬ی تیم نویسندگان سریال درگیر کلیشه شده است.


با تمام این نواقص نمی‌توان منکر گروه حرفه‌ای این سریال شد و سکانس‌های با موقعیت کمیک خوب آن را نادیده گرفت، اما سوالی که پیش می‌آید این است که چرا باید در شرایطی که سازمان صداوسیما از کمبود بودجه سخن می‌گوید چنین سریال‌هایی در سطح نامطلوب ساخته شود؟! چرا به تازگی مخاطب با سریال‌های کم کیفیت از سوی یک گروه فیلم سازی که امتحان خود را پس داده و میان مردم محبوب شده مواجه می‌شود؟ شاید بتوان در این شرایط کرونا زده و موقعیتی که مردم بیشتر در خانه هستند این سریال را در میان سایر مجموعه‌های ضعیف دیگر سیما قابل قبول و پذیرفتی دانست، اما این رویه‌ی سریال سازی فصلی که در هر فصل مخاطب شاهد ضعف و سیر نزولی است می‌تواند به مرور زمان اعتماد مخاطب را مخدوش کند و سیر عدم استقبال مخاطبان از سریال‌های رسانه ملی را دو چندان کند.


فقدان عناصر جذاب و پر کشش؛ عقب ماندن کار از نظر داستان پردازی و پرداخت شخصیت ها؛ پرداخت به موضوع فضای مجازی در حد بیان مسئله و در سطح مانده به طوری که تا قسمت آخر هم درست مشخص نمی‌شود اینکه نصرت درگیر بلاگری در فضای اینستاگرام شده خوب است یا بد و اصلا علت پرداخت سطحی به این موضوع در شرایطی که بیشتر افراد از جزئیات کار بلاگر‌ها مطلع هستند چه اهمیتی می‌توانست داشته باشد و در نهایت حرف و هدف نویسنده از معرفی نصرت به عنوان بلاگر چه بود.

عدم تلاش کارگردان برای به دست آوردن شخصیت و موقعیت‌های جدید و دیالوگ و موقعیت پردازی‌های فکر نشده و فی البداهه و از همه مهم‌تر یدک کشیدن واژه طنز در ابتدای نام سریال و جای خالی موقعیت‌های کمیک همه و همه دست به دست هم داده اند تا «دودکش ۲» را کاری ضعیف و تنها برای پر کردن کنداکتور پخش دانست، اما با این همه باید امیدوار بود که باری دیگر عوامل خوب این سریال با یافتن یک داستان قوی و بعد سوار کردن آن بر فضا و شخصیت‌ها بتوانند در فصل‌های آتی ارتقاء یافته و بار دیگر نظر مخاطب را جلب کنند.

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: سریال دودکش 2 شبکه یک برزو نیک نژاد قانون کپی رایت برزو نیک نژاد فصل اول سریال ها شخصیت ها ی سریال دودکش ۲

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۷۵۸۶۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کارکرد انتقادی فیلم‌های مستند کمرنگ شده است

سعید الهی، تهیه‌کننده مستند «قوی‌دل» گفت: کارکرد راهبری و انتقادی آثار مستند در حال فراموشی و کمرنگ شدن است. متاسفانه شاهد تولیداتی غیرجذاب و منفعل هستیم.

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سینمای مستند در طول چند سال اخیر فراز و نشیب‌های زیادی را پشت سر گذاشته است؛ از یکسو مطالبه‌گر بودن این حوزه، باعث افزایش انتظارات از آن شده، اما حمایت‌های ضعیف از آن شرایط سختی را برای ادامه کار مستندسازان به وجود آورده است.

اگر پای صحبت مستندسازان بنشینید، سخنان قابل تأملی را بر زبان می‌آورند؛ هزینه‌های تولید به شدت بالا رفته، اما برآورد‌ها افزایش‌های حداقلی داشتند. علاوه بر این، محدودیت‌های ورود به بسیاری از موضوعات اجتماعی اقتصادی کار سوژه‌یابی برای بسیاری از مستندسازان را سخت کرده است. اما در نقطه مقابل منتقدین نیز معتقدند که سینمای مستند کارکرد‌های پیشین خود در حوزه نقد اجتماعی و مطالبه‌گری را تا حدودی از دست داده و ضعیف‌تر شده است.


در بررسی پرونده "باید‌ها و نباید‌های سینمای مستند در سال ۱۴۰۳" گفت‌وگویی با سعید الهی داریم. او از تهیه‌کنندگان شناخته شده کشور است که با ۲ اثر در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر حضور داشت؛ مستند «قوی دل» که توانست جایزه بهترین مستند را از آن خود کند و پیش از این نیز در جشنواره سینما حقیقت تحسین شده بود و فیلم سینمایی «میرو». مستند قوی دل این روز‌ها در بخش هنر و تجربه اکران می‌شود.

الهی ضمن اشاره به اهداف و کارکرد فیلم‌های مستند در اصلاح و ارتقای رفتار‌های اجتماعی گفت: مستند با تکیه بر شواهد بصری می‌بایست در مسیر روشنگری و اطلاع رسانی، نگاه مخاطب را نسبت به یک موضوع یا پدیده متمرکز کرده و مردم را به کشف‌های جدید از مفاهیم مرتبط با خود ترغیب کند.

وی با نقد شرایط فعلی در حوزه تولید فیلم مستند اظهار داشت: ماهیت اصلی مستند برخلاف آثار داستانی در این روز‌ها که بیشتر از هر چیزی کارکرد سرگرمی پیدا کرده، در گزندگی و تذکره و تولید فکر و اندیشه و در نهایت تعالی فهم مخاطب است، اما آیا می‌توان امروزه چنین ادعایی کرد؟ در حالیکه فقر مفاهیم فرهنگی و اجتماعی در بین نسل‌های امروز کاملا مشهود است، متاسفانه در بسیاری از آثار مستند حتی با سرمایه‌گذاری برخی دستگاه‌های دولتی و حاکمیتی شاهد تولیداتی غیرجذاب، منفعل و حتی بدون راهبرد مفهومی هستیم که فقط روی فرم و تکنیک تمرکز پیدا کرده، نه محتوا و مضمون.

این تهیه‌کننده با بیان اینکه اگر اثر فرهنگی در هر شکلی در تعیین راهبرد و سیاست کلی خود خلایی داشته باشد هیچگاه به یک محصول ماندگار تبدیل نخواهد شد، تاکید کرد: فیلم مستند ازین امر مستثنی نیست و نباید فقط در جذابیت‌های تصویری و تکنیکی متوقف بماند. اطلاع رسانی، آموزش و فرهنگ سازی از طریق فیلم مستند وجوه مختلفی دارد که حداقل در کشوری مانند ایران هرگز در این زمینه کمبودی نخواهیم داشت.

الهی خاطرنشان کرد: تولید مستند در انواع مختلف آن، قابل تحسین و مورد توجه مردم است؛ چه بسا در تولید برخی از آن‌ها مانند محیط زیست، طبیعت، حیات وحش و... در دهه‌های گذشته تاکنون کوتاهی نیز شده است، اما محور اصلی مستند به معنای نقد مصلحانه و بیان حقایق زیرپوست جامعه را نباید از یاد برد.

تهیه‌کننده بهترین مستند جشنواره‌های فیلم فجر و سینما حقیقت اظهار کرد: حرکت در یک مسیر استراتژیک اگرچه تهدیدات و موانع خاص خود را ممکن است داشته باشد، اما مانند «قوی دل» می‌تواند در نگاهی منصفانه و البته شجاعانه هم نظر داوران و متخصصان امر را جلب کند و هم نظر حاکمیت و اقشار مختلف تماشاگران. نمایش عمومی «قوی دل» فرصتی است برای اینکه به بهانه بازخوانی پرونده جنجالی ورود فرآورده‌های خونی فرانسوی در سه دهه پیش به کشور، ذهن ناخودآگاه مخاطب در نسل‌های مختلف را به مفاهیم ضروری مانند اهمیت دادن انسان‌ها به یکدیگر و پرهیز از فردگرایی‌های افراطی و مرسوم، لزوم نظارت همکان بر عملکرد دولت‌ها، اعتقاد به سلامت سیستم و تلاش عمومی برای رفع کاستی‌ها و از همه مهمتر امیدواری برای اصلاح امور معطوف داشت.

الهی ضمن قدردانی از برنامه‌ریزی مجامعی، چون مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و گروه هنر و تجربه برای نمایش اینگونه فیلم‌های کم مخاطب در سینما‌های کشور و همسطح با فیلم‌های به اصطلاح تجاری و پرفروش، از مردم دعوت کرد نه به جهت خرید بلیط و کمک به گردش اقتصادی یک فیلم بلکه برای ایجاد فرهنگ صحیح زیست اجتماعی و نیز توسعه اندیشه‌ورزی به همراه خانواده به ویژه نوجوانان خود که در آستانه ورود به جامعه هستند به تماشای «قوی دل» بنشینند.

وی به ضرورت‌های فرهنگی و سینمایی سال ۱۴۰۳ کشور در حوزه مستند پرداخت و گفت: «تولید»، «توزیع» و «نمایش» ۳ رکن اصلی در ساخت یک اثر هنری است و تفاوتی هم در شکل اثر ندارد؛ چه نمایشی، چه تجسمی، موسیقی، ادبیات و ... باید در بستر سیاست‌گذاری درست و حرفه‌ای، بعد از تولید به «عرضه» ختم شود و مهمترین دغدغه مستندسازان همین است. جدا از برخی آثار پرهزینه، در دنیای دیجیتال، دیگر تولید مستند چندان پیچیده و گران نیست و این عرصه می‌تواند در بخش تولید و نمایش توسط یک گروه بسیار کوچک هم عمل کند؛ لذا دولت‌ها برای ایفای نقش حاکمیتی خود در بحث نظارت و ممانعت از هرج و مرج‌های احتمالی و ترویج برخی نکاه‌های التقاطی و انحرافی راهی جز همراهی با جامعه مستندسازان از طریق تامین امکانات و خواسته‌های منطقی و حرفه‌ای آنان ندارند.

الهی در پاسخ به سوالی مبنی بر میزان اثربخشی تولیدات مستند سفارشی توضیح داد: تولیدات سفارشی که اغلب از سوی دستگاه‌های اجرایی صورت می‌گیرد تنها در صورتی جای خود را در ذهن و روح و روان مخاطب باز می‌کنند که علاوه بر بیان غیرمستقیم دستاوردها، از حقیقت گویی و ذکر نکات و حتی تصمیمات اشتباه فاصله نگیرند. تولید فیلم مستند دولتی و سفارشی، دقیقا مانند عملکرد مجموعه‌های روابط عمومی در سازمان‌هاست که اگر تعاملی نباشند و بخواهند به صورت یک طرفه و فارغ از همدلی و هم دردی به خودستایی و دفاع بی منطق از مرکز متبوعه خود بپردازند به حتم مخاطب خود را از دست خواهند داد.

تهیه کننده فیلم سینمایی «میرو» همچنین در خصوص هزینه‌های سرسام آور تولید و کاهش برآورد‌ها توسط بخش دولتی خاطرنشان کرد: صرفه جویی و نگاه اقتصادی در هزینه‌های تولید با پول‌پاشی و ولخرجی‌های بی‌دلیل دو امر جدا از هم است، اما من معتقدم در تولید یک محصول فرهنگی باید همه وجوه در کنار تورم‌های احتمالی در نظر گرفته شود و قواعد خاص ساخت آثار بصری و نمایشی و تفاوت زیاد آن با سایر تولیدات و خدمات اقتصادی و صنعتی و عمرانی، توسط مدیران مربوط لحاظ شود.

وی در پایان ضمن ابراز خوشحالی از حضور موفقیت آمیز مستند‌های ایرانی در عرصه بین المللی، مهمترین چالش پیش روی مستندسازان کشور را به ویژه در سال جاری، تورم و گرانی و معیشت و درآمد منظم فعالان این حوزه و در کنار آن بلاتکلیفی آنان در بازگشت سرمایه‌های تولید دانست و گفت: مستند باید دیده شود تا بتواند علاوه بر تامین مخارج خود پیامش را نیز به مردم انتقال دهد. برنامه ریزی‌های زودبازده در این مسائل بر عهده دولت است و چشم امید همکاران ما به سازمان سینمایی ست.

«قوی‌دل» تولید مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی به کارگردانی علی فراهانی صدر و تهیه‌کنندگی سعید الهی در سینما‌های «هنر و تجربه» اکران شده است.

دیگر خبرها

  • بیانیه‌های سریالی سپاهان علیه پرسپولیس با یک محتوا | آفرین؛ چه دیدگاه جالبی!
  • استقبال از «آن برد» غافلگیر کننده بود/ دغدغه همیشگی «مهاجرت»
  • سفرهای سریالی مقامات سعودی به پاکستان برای تجارت و سرمایه‌گذاری
  • «گالیله» یک میلیاردی شد
  • نمایش «گالیله» بیش از ۱ میلیارد تومان فروخت
  • نگاهی به مسایل اقتصادی کشور، در برنامه گفتگوی اقتصادی
  • «گالیله» بیش از ۱ میلیارد تومان فروخت
  • کارکرد انتقادی فیلم‌های مستند کمرنگ شده است
  • شیرین مثل «شکرستان»/ پویانمایی که ۱۸ ساله شد
  • فصل پنجم «نون‌خ» برای سلمان همراه با چاشنی ماه عسل بود